صلح کودک با حیوانات
ارتباط کودک با جامعه حیوانات مرحله ای از رشد و توفیق در زندگی کودک به شمار می آید. این رابطه، صلح کودک با حیوانات را بیان می کند. این خود مرحله ای از تکامل فرزندان ماست زیرا بسیاری از کودکان بیمار، بین موجودات جاندار و بی جان فرق نمی گذارند. هر یک از ما به خوبی چنین دوره ای را از ابتدا تا به آخر پشت سر بگذاریم تا در آینده حیوانات را دوست بداریم. اگر کسی به علتی در این دوره تثبیت شود، زندگی با حیوانات و علاقه به آنها را بر می گزیند. یعنی در آینده با حیوانات زندگی می کند، با فیل یا گرگ می خوابد، یا اگر اسب داشته باشد تمام اوقات خود را صرف او می کند.
حیوانات محبوب کودکان
اگر کودکان حیوانات وحشی را دوست بدارند بدان است که رفتار ما با آنها وحشیانه است. برخی پدران در واقع صفت گرگ دارند، در یک چشم به هم زدن با چشمانی ترسناک و خرناس هایی وحشیانه به جان نحیف کودکان بی رحمانه حمله می کنند و زیر طوفانی از خشم آنها را به باد کتک می گیرند. از همین رو چنین کودکی گرگ را دوست خواهد داشت. تنها موجود زنده ای که فرزند خود را می زند، انسان است. این نیز بر اساس مراتب و درجات ترقی تمدن و انسانیت آن پدران است.
اولین حیوان های مورد علاقه و محبت کودکان از خانواده های متمدن پرندگان هستند. از آنجا که پرندگان پرهای لطیفی دارند، بچه ها نرمی ظاهر آنها را معادل نرمی خلق و خوی آنها می گیرند و دل در گرو قلب مهربان و کوچک پرندگان می گذارند. از آنجا که والدین و سایر بزرگ ترها را نامهربان می بینند و از دستورهای همیشگی و تحمیل عقاید از سوی آنها، به ستوه آمده اند، می انگارند که با حیوانات می توان زندگی بهتر و لذت بخش تری پایه گذاری نمود.
اگر دقت کنید، می بینید که کودکان، وقتی دم گربه ای را می گیرند، می ترسند، اگر گربه ای روی پای آنها بگذارید، جیغ می کشند. بچه ها حیوانات را از دور دوست می دارند.
* ما باید در دوره حیوان دوستی، واقعیت حیوانات را به آنها معرفی نماییم. باید به آنها بگوییم: «حیوان موجودی است که اگر آن را از دور نگاه کنید، شاید زیبا باشد، اگر او را تعقیب کنید، عصبانی میشود و اگر دم او را بکشید، پنجول می کشد.»
* من گاهی فکر می کنم، ما والدین از آموختن واقعیت به فرزندان خود پرهیز می کنیم. در نتیجه بچه ها با تخیلات شخصی خود تنها می مانند و وقتی شخصاً آن تخیلات را تجربه می کنند، با خشونت و صعوبت واقعیت روبه رو می شوند. در نتیجه، تنها دلخوشی خود، یعنی خیال پردازی را از کف می دهند.
انتخاب بعدی آنها ممکن است که گربه باشد.
پس از پرندگان و گربه بچه ها به سگ علاقه مند می شوند، بچه ها سگ را از دور و پرندگان و گربه را از نزدیک دوست می دارند.
در این سن تکلیف ما این است که برای بچه ها حیوان بخریم. مثلاً گنجشکی را در قفسی برای این ها بخریم. بچه ها باید آزاد باشند که با این حیوان بازی کنند. هیچ بچه ای مجاز نیست که حیوانی را اذیت کند. بچه را مسئول نگه داری این گنجشک می کنیم. شما هیچ کاری به گنجشک نداشته باشید. آب و دانه و قفس و وسایل را آماده بگذارید و به سایر مسئولیت های خود برسید. وقتی برای بچه ای پرنده ای خریدید روز اول ساعت ها به این حیوان به پرهایش، به منقارش، به چشم هایش و نوع راه رفتنش نگاه می کند روز بعد دو ساعت دو روز بعد یک ساعت و بعد کم کم بیست دقیقه و پنج دقیقه و روزی می رسد که اصلاً نگاه نمی کند.
بچه ها به لاکپشت علاقه زیادی دارند. زیرا لاک این حیوان سمبل امنیت است و خود آن نیز برای بچه ها راز و رمزی به همراه دارد. بچه ها آرزو می کنند که کاش ما هم چنین لاکی داشتیم که از گزند تمام بلایای روزگار در امان بودیم.
بسیاری از بچه ها به جوجه علاقه دارند. جوجه های کوچولوی زرد. نگه داری حیوانات در خانه امراض فراوانی را به همراه دارد. از این رو اگر حیاط یا جایی برای نگه داری حیوان باشد، بهتر است. در غیر این صورت باید مراقب عواقب نگه داری حیوان باشید.
از حیوانات بی ضرر مرغ عشق است. پرنده ای بسیار مهربان و عاطفی و خوش خلق که بسیار هم پر حرف است بچه ها ضمن رضایت از داشتن چنین پرنده خوش رنگ و پر سر و صدایی، عاطفه و مهربانی را نیز می آموزند. اما در مورد مرغ عشق باید گفت به ظاهر این مرغ ها یکدیگر را می بوسند، این شیوه و عادت تکلم این حیوان است. این مرغ پر حرف برای جفت خود همیشه داستان می گوید برای آوردن دانه و آب تا هر چیز دیگر را به آب و تاب شرح می دهد.
* بنابر همین نمونه می توان دریافت که رابطه انسان و حیوان دو جانبه است. در واقع این پیوند دو جانبه در مورد تمامی حیوانات مصداق دارد. حتی اگر شما مهربان باشید، پلنگ هم با شما رابطه دوستی ایجاد می کند. وقتی هم با شما دوست شود، دیگر شما را رها نمی کند، در اثر این پیوند وابستگی تولید می گردد.
* اگر ما در این دوره کودکان را درک نماییم، آنها نیز پس از مدت کوتاهی از حیوانات دست می کشند. اگر ما در این دوره بر علیه احساس های آنها از حیوانات بد گوئی کنیم، دستور بدهیم که با حیوانات بازی نکنند و ... ممکن است، کودک در این دوره تثبیت شود و در بزرگسالی عشق عجیبی به آن حیوان که نگه داریش ممنوع بوده، پیدا کند.
اگر کسی در بزرگسالی حیوان دوستی شدیدی دارد، و زندگی خود را با حیوانات می گذراند، در گذشته زندگی خود، یکی از دو حالت زیر را گذرانده است:
1- در دوره حیوان دوستی لذت وافری برده، از این رو آن را در بزرگسالی ادامه می دهد.
2- در دوره حیوان دوستی با محرومیت جدی، از داشتن یا دیدن حیوانات روبه رو بوده اند، که در بزرگسالی، این خاطره بد را با زندگی با حیوانات جبران می کند.
در جریان گذراندن دوره حیوان دوستی باید مراقب کودک باشیم. فرزند ما باید محبت به حیوان را یاد بگیرد. حضور و حیات آنها را محترم بدارد و به صلحی نیکو با حیوانات برسد. کودکانی که که دوره حیوان دوستی را نمی گذرانند و یک باره به آغوش ما می آیند، بچه های لوسی هستند.
کودکانی که دوره حیوان دوستی را به طور حیوان دشمنی می گذرانند خبر ناخوشایندی از منش و فرهنگ خانوادگی خود می آورند. فرزند هیچ خانواده اصیل و نجیب و محترمی در پی آزار حیوانات نیست. اگر بچه ای را دیدید که سنگ به دست از خانه ای بیرون آمد، برای خواستگاری از آن خانه احتیاط کنید.
* اگر کودکی احساس دشمنی با حیوانات را می پرورد، به فتوای من او را نزد مشاوری برای معالجه ببرید. این کودک در جاده بزهکاری گام برداشته است. اگر در دوره کودکی ما متوجه چنین نقصی شویم معالجه آن آسان است اما اگر شما تاخیر کردید و او در جوانی آدم کشی کرد، دیگر نمی توان او را اصلاح نمود.
* ارتباط مهربان با حیوانات علامت سلامت شخصیت فرد است. این همان انسان مهربانی است که ما با چراغ مولانا در جست و جویش هستیم.
من می خوام بگویم شکار عملی ضد حیاتی است. نمی دانم چگونه برخی از مردم حیوانات را شکار می کنند!
آنها چگونه قرقاولی زیبا را به خون خود رنگ می زنند.
یا تیری رها می کنند به سوی سار خسته ای نشسته بر سیمی!
چه مهری در قلب سنگی آنها حضور دارد، و چه مایه ای از عاطفه انسانی بهره گرفته اند؟
یک کودک طبیعی و نرمال حیوانات را دوست دارد! نه عاشق و شیدای آنها، و نه به خون آنها تشنه است!